آدرينا شريفآدرينا شريف، تا این لحظه: 14 سال و 15 روز سن داره

آدرينا يعني عشق مامان و بابا

میهمانی با روبینا در منزل آدرینا

یکشنبه شب و دو روز قبلش که تعطیل بود من هم به صورت فشرده ميهمان دعوت كردم  خيلي خسته كننده بود . ولي ميهماني كه روبينا و مامانش و باباش بودند براي تو خيلي خوب بود و كلي به تو خوش گذشت . اين هم يك عكس عاشقانه از تو و روبينا خانم گل ...
30 تير 1390

شام دیشب

دیشب شب جالبی بود شما روزش خیلی خوب استراحت نکرده بودی و خیلی خوابت می آمد به همین دلیل همه اش در حال بهانه گیری بودی خلاصه اینکه پدر من و بابات را در آوردی ............ حمامت کردم بعد هم تازه بدنت شل شده بودی و فقط دلت می خواست بخوابی اما اما اما مگر تا ما را خواب نکنی می خوابی امان از شما فسقلی ها ............... شام را آماده کردم  و برای شما هم سوپ درست کردم اما اصلاً دلت نمی خواست لب به سوپ بزنی ما برای خودمان فیله مرغ و ناگت سرخ کردیم که شما هم دلت می خواست از آنها نوش جان کنی که تا به حال هم نخورده بودی و اصلاً برایت خوب نیست اما اینقدر بد اخلاق بودی که نمی شد خیلی با هات سر به سر گذاشت به همین دلیل من هم اجازه دا...
30 تير 1390

باز هم مشكل قطره آهن

دختر نازنين مامان كلاً‌ چهار تا دندان بيشتر نداره كه متاسفانه اونها هم سياه شده قطره آيروويت هم بهش مي دهم اما اينقدر در زمان خوردنش اذيت مي كنه قورت نمي ده كه دندانهايش سياه شده كه اين خيلي بده نمي دانم بايد چي كار كنم ؟ اگه مامانهاي عزيز راهنمايي مي دانند تو را خدا مرا راهنمايي كنند چون خيلي نگرانم ............. مبادا دندانهايش همين طوري تا 6 يا 7 سالگي بمانه . مسواك هم كه داره اما مگر اجازه مي دهد كه برايش مسواك بزنم پدرم را درمياره ...........     ...
27 تير 1390

عاشقتم مرخصی . . .

دیروز خونه بودم و کنارت حال کردم صبح که از خواب بیدار شدم حالم زیاد خوب نبود و نتوانستم بروم سر کار به همین دلیل خونه ماندم و از کنار تو بودن لذت بردم . تو هم توی پوست خودت نمی گنجیدی و خیلی خوشحال بودی که مامانت کنارت و کلی شیرین کاری می کردی حسابی هم غذا خوردی و خلاصه شارز بودی و من هم از این موضوع خیلی لذت بردم . بابا حمید رضا هم شب رفت استخر و من و تو مادر دختری حال کردیم شام قرمه سبزی پختم ، چون تو خیلی دوست داری .   ...
22 تير 1390

میهمانی پنج شنبه شب

امروز هم مثل روزهای قبل یک دختر خانم گل گلاب صبح از خواب بیدار شد و وقتی مامانش رفت سرکار در کنار مامان بزرگ عزیز و عمه مهربانش تا ظهر که مامان برگرده بمونه . وقتی رسیدم خونه و با هم نهار خوردیم یک خواب حسابی دوتایی زیر کولر کردیم و بعد هم بیدار شدیم و رفتیم به قول تو آب شو شو .... تا برای میهمانی آماده شویم میهمانی که باید به جاجرود می رفتیم ویلای یکی از دوستان تولد .   خیلی خیلی دور بود نه جاجرود نزدیک قله کوه بود خیلی خسته شدیم تا رسیدیم .   تو هم پا به پای ما آدم بزرگهای تا نزدیک صبح بیدار بودی چند باری خوابیدی اما باز بیدار شدی . جیگر طلای مامان قربونت برم که اینقدر نفسی به خدا .... ...
18 تير 1390

مادران بدانند

کارشناسان معتقدند بهتر است كودكان در 2 سال اول زندگي به دليل شكل گيري شخصيت و ايجاد حس اعتماد در کودکان به تنهايي و به دور از مكان هاي شلوغ نگهداري شوند.   ...
15 تير 1390

نقش مهدکودک در رشد اجتماعی کودکان

سنين 3 تا 6 سالگي يكي از حساس ترين سنين كودكان محسوب شده و كودك براي رسيدن به رشد اجتماعي نيازمند محيط و اجتماع جديدي به نام مهد كودك و آمادگي است.                     مهديه درويش روانشناس در گفتگو با باشگاه خبرنگاران با بيان اين موضوع كه مهد كودك امروزه به مكاني براي آموزش مهارت هاي اوليه زندگي به كودكان تبديل شده گفت: نحوه ارتباط با ديگران، يادگيري زبان و آموختن مطالب به صورت منظم و گروهي از اثرات مهدكودك ها بر كودكان است. درويش در ادامه به خصوصيات مهدكودك هاي استاندارد اشاره كرد و اظهار داشت: تعداد كودك در يك مهد كودك، نسب...
15 تير 1390

امان از دست شیطونیهات

دیشب خیلی خیلی خدا به من رحم کرد که تو از آن صحنه خفن بدون هیچ مشکلی بیرون آمدی . دختر شیطون من دیشب رفته بالای مبل و با هیچ کلکی هم پایین نمی آمد و متاسفانه در یک لحظه بسیار وحشتناک از روی مبل خودت را به زمین پرت کردی خیلی خیلی خدا رحم کرد وگرنه نزدیک بود گرنت داغون بشه ،‌بعد از آن یک ساعت بابا حمید دعوات کرد اما انگار میخ آهنی در سنگ کوبید چون یک ربع بعد دوباره رفتی بالا و همه چی از اول .... خدا خیلی مهربونه و همیشه مواظب شما کوچولوهاست و البته به ما هم رحم می کنه . این عکس یک صحنه از شیطنهای آدرینای عزیز مامان است . ...
15 تير 1390